آناهیدآناهید، تا این لحظه: 14 سال و 16 روز سن داره

برای دخترم آنا

بدون عنوان

هر چه را باز می کنی گربه را ناز می کنی ستاره ها چه می دونند چه دختری گل دختری این دومین شعر زندگی من است که  سرودم و مامانی نوشت ...
5 بهمن 1391

بدون عنوان

سلام چند وقتیه که به وبلاگم نیومدم .آخه مامان سرش شلوغه. ما چند روز دیگه می خوایم بریم مکه. من نمی دونم کجاست اما مامان میگه خونه خداست. ما مهمونی کم می ریم اما مامان این مهمونی رو خیلی دوست داره این اولین مهمونیه که من دعوت شدم. مامان میگه هر کی می ره خونه خدا دعوت می شه. فکر کنم اگه شیطونی کنم یا غر بزنم صاحبخونه عصبانی نشه آخه خودش منو دعوت کرده. ...
5 بهمن 1391
1